امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آبرو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

رود، آب‌گذر

فونتیک فارسی

aabro
اسم
watercourse, gutter, brook, stream, trough, sluice

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- آبرویی که آب را به آسیاب، چرخ آبی یا توربین می‌رساند.

- A watercourse that feeds water into a mill, water wheel, or turbine.

- از روی آبرو پریدیم.

- We leapt over the stream.
حیثیت

فونتیک فارسی

aab(e)roo
اسم
honor, reputation, credit, prestige, fame, repute, face, respectability, character

- اعمالی که برای او شرف و آبرو می‌آورد

- deeds that reflect honor on him

- این شرکت آبروی بین‌المللی به دست آورده است.

- The company has gained international prestige.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبرو

  1. مترادف:
    احترام اعتبار جاه حرمت حیثیت شرف عرض عرق عزت قدر منزلت ناموس

ارجاع به لغت آبرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبرو

لغات نزدیک آبرو

پیشنهاد بهبود معانی