تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او در صندلی بزرگ جلو آتش مستقر شد.
- آتشفشانی در حال پخش دود و آتش
- دود از آتش بلند میشد.
- توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد.
- ما دشمن را زیر آتش مداوم تفنگ گرفتیم.
- آتش خشم در درونم زبانه کشید.
- ناز و کرشمهی او آتش هوس شاعر را افروختهتر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آتش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آتش