با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

آشپزخانه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مطبخ، محل پختن غذا

فونتیک فارسی

aashpazkhaane
اسم
kitchen, cookhouse, galley, scullery, cookery

- زهرا از راه آشپزخانه خارج شد.

- Zahra went out through the kitchen.

- آشپزخانه بوی ماهی می‌دهد.

- The kitchen has a fishy smell.

- آشپزخانه از تمیزی برق می‌زند.

- The kitchen is sparkling clean.

- سرکه روی کف آشپزخانه ریخت.

- The vinegar spilled on the kitchen floor.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشپزخانه

ارجاع به لغت آشپزخانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشپزخانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آشپزخانه

لغات نزدیک آشپزخانه

پیشنهاد بهبود معانی