با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

آشپزی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غذا پختن

فونتیک فارسی

aashpazi
اسم صفت
cooking, cookery, culinary, cuisine

- آشپزی تو واقعاً عالی است.

- Your cooking is simply divine.

- دلم برای آشپزی مادرم تنگ شده بود.

- I was homesick for my mother's cooking.

- آشپزی تگزاسی-مکزیکی

- Tex-Mex cooking
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشپزی

ارجاع به لغت آشپزی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشپزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آشپزی

پیشنهاد بهبود معانی