با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

آشکار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیدا

فونتیک فارسی

aashkaar
صفت
evident, obvious, apparent, manifest, overt, conspicuous, divulged, visible

- خشم او آشکار بود.

- His anger was evident.

- عاقبت این طرح بعدها آشکار خواهد شد.

- The destination of this project will become apparent later on.

- دروغ بودن این اتهام آشکار است.

- The falsehood of this accusation is obvious.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشکار

ارجاع به لغت آشکار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشکار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آشکار

لغات نزدیک آشکار

پیشنهاد بهبود معانی