امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آغاز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شروع

فونتیک فارسی

aaghaaz
اسم
beginning, start, debut, onset, commencement, prime, inception, outbreak, initiation, outset, dawn

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- آغاز قرن حاضر

- the commencement of the present century

- آغاز جنگ همه‌ی نقشه‌های ما را به هم زد.

- The outbreak of war confused all our plans.

- پرسش‌هایی که از آغاز جهان بشر را حیران کرده است

- questions which have perplexed mankind since the beginning of the world

- آغاز کتاب از همان صفحه‌ی اول مرا شیفته کرد.

- The beginning of the book captivated me from the very first page.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آغاز

  1. مترادف:
    ابتدا اوان اوایل اول بدایت بدو سرآغاز شروع عنفوان فاتحه مبدا مطلع مقدمه نخست
    متضاد:
    پایان

ارجاع به لغت آغاز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آغاز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آغاز

لغات نزدیک آغاز

پیشنهاد بهبود معانی