امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آفتابی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

برخوردار از آفتاب

فونتیک فارسی

aaftaabi
صفت
آب‌و‌هوا sunny, sunlit, sunshiny, bright

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- یک روز گرم و آفتابی

- a warm and shiny day

- هوای آرام کالیفرنیا معمولاً معتدل و آفتابی است.

- The pacific weather in California is usually mild and sunny.
خورشیدی

فونتیک فارسی

aaftaabi
صفت
solar

- باتری آفتابی

- solar battery

- سیستم گرمایشی آفتابی

- the solar heating system
پدیدار

فونتیک فارسی

aaftaabi
صفت
visible, in view

- فقط هنگامی که کار مهمی برای انجام دادن وجود نداشت، آفتابی می‌شد.

- He used to become visible only when there was nothing important to do.

- بالاخره آفتابی شد تا مادرش را ببیند.

- He eventually became visible to see his mother.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آفتابی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آفتابی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آفتابی

لغات نزدیک آفتابی

پیشنهاد بهبود معانی