امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آمر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

امرکننده، فرمان‌دهنده

فونتیک فارسی

aamer
اسم
commander, commanding, domineering, one who commands, bossy, imperious, dictator

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آمر

  1. مترادف:
    امرکننده حاکم فرمانده کارفرما
    متضاد:
    مامور

ارجاع به لغت آمر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آمر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آمر

لغات نزدیک آمر

پیشنهاد بهبود معانی