اخمو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ترش‌رو، بداخلاق، عبوس، کسی که اخم می‌کند

فونتیک فارسی

akhmoo
صفت
surly, habitually frowning, morose, forbidding, sullen, sulky, dour

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

- کوین گاهی اوقات واقعا اخمو است.

- Kevin can be really surly sometimes.

- چرا این روزها انقدر اخمویی؟

- Why are you so morose these days?
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اخمو

ارجاع به لغت اخمو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اخمو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اخمو

لغات نزدیک اخمو

پیشنهاد بهبود معانی