استقلال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آزادی، مستقل بودن، عدم وابستگی

فونتیک فارسی

esteghlaal
اسم
independence, self-rule, self-government, autonomy, self-reliance

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- دستیابی به استقلال

- the attainment of independence

- بانک مرکزی سوئیس از استقلال داخلی قابل‌ملاحظه‌ای برخوردار است.

- The Swiss central bank enjoys a considerable measure of autonomy.

- استقلال مالی

- financial independence
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد استقلال

ارجاع به لغت استقلال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استقلال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/استقلال

لغات نزدیک استقلال

پیشنهاد بهبود معانی