امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

باسواد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دانشمند، عالم

فونتیک فارسی

baasavaad
صفت
learned, knowledgeable, scholarly, erudite

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- استادم در زمینه‌ی فیزیک کیهانی بسیار باسواد است.

- My professor is extremely knowledgeable in the field of astrophysics.

- او سرآشپز باسوادی است که به تکنیک‌های آشپزی زیادی تسلط یافته و به راحتی غذاهای خوشمزه‌ای می‌پزد.

- She is a knowledgeable chef who has mastered various cooking techniques and can create delicious dishes with ease.
قادر به خواندن و نوشتن

فونتیک فارسی

baasavaad
صفت
lettered, literate, able to read and write

- جمعیت باسواد کشور به‌طور قابل‌توجهی در دهه‌ی گذشته افزایش یافته است.

- The literate population of the country has increased significantly over the past decade.

- یک شخص باسواد می‌تواند به زبان مادری‌اش بخواند و بنویسد.

- A literate person is able to read and write in their native language.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد باسواد

  1. مترادف:
    تحصیل‌کرده سواددار ملا
    متضاد:
    بی‌سواد

ارجاع به لغت باسواد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «باسواد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/باسواد

لغات نزدیک باسواد

پیشنهاد بهبود معانی