تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- بالاتنهی درخت ضخیم و تنومند بود.
- بالاتنهی قوی و عضلانی وزنهبردار داورها را در مسابقه تحت تاثیر قرار داد.
- بعد از تصادف درد شدیدی در بالاتنهاش داشت.
- خیاط بالاتنهی لباس را تنظیم کرد.
- عروس بالاتنهی بینواری را برای لباس عروسش انتخاب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بالاتنه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بالاتنه