امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

باوقار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

متین، موقر

فونتیک فارسی

baavaghaar
صفت
gracious, grave, reserved, sober, dignified, graceful, poised, stately

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- میزبان باوقار از ما در منزلش به‌گرمی پذیرایی کرد.

- The gracious host welcomed us warmly into her home.

- رفتار باوقار شاگردان در طول مراسم نشان‌دهنده‌ی بلوغ و متانت آن‌ها بود.

- The dignified behavior of the students during the ceremony showed their maturity and poise.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد باوقار

  1. مترادف:
    بامهابت باهیبت جاافتاده رزین سنگین متین موقر وزین
    متضاد:
    جلف سبک بی‌وقار ناموقر

ارجاع به لغت باوقار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «باوقار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/باوقار

لغات نزدیک باوقار

پیشنهاد بهبود معانی