امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بخیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

bakhil
chary, cheeseparing, inhospitable, mean, parsimonious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
عامیانه cheapskate
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بخیل

  1. مترادف:
    تنگ‌چشم تنگ‌نظر خسیس سیه‌کاسه لئیم ممسک ناخن‌خشک نظرتنگ
    متضاد:
    سخی کریم نظربلند
  1. مترادف:
    پست ناکس

ارجاع به لغت بخیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخیل

لغات نزدیک بخیل

پیشنهاد بهبود معانی