امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بدذات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بدجنس

فونتیک فارسی

badzaat
صفت
blackguard, devilish, diabolic, ill-disposed, scamp, wicked, malicious, ill-natured, having ill-will, nasty, bad-hearted, mean, sinister, miscreant, caitiff, villainous, vicious, malevolent, iniquitous, nefarious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- اظهارنظرهای بدذات او فضای مهمانی را خراب کرد.

- Her mean comments ruined the atmosphere of the party.

- همسایه‌ی بدذات مدام در مورد خانواده شایعاتی پخش می‌کند.

- The having ill-will neighbor constantly spread rumors about the family.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدذات

  1. مترادف:
    بداصل بدجنس بدخواه بدسرشت بدطینت بدفطرت بدکردار بدگهر بدنفس بدنهاد پست‌فطرت خبیث شریر مفسد ناجوانمرد
    متضاد:
    خوش‌باطن خوش‌ذات نیک‌گوهر

ارجاع به لغت بدذات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدذات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدذات

لغات نزدیک بدذات

پیشنهاد بهبود معانی