برقع به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
روبند
فونتیک فارسی
'borgha
اسم
ادبی
veil, mask
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- عروس برقعی زیبا بر صورتش پوشیده بود.
- The bride wore a beautiful veil over her face.
- زن مذهبی برقعی به نشانه‌ی عفت و تقوا بر سرش انداخته بود.
- The religious woman wore a veil over her head as a sign of modesty and piety.
مترادف و متضاد برقع
- روبند، روبنده، مقنعه، نقاب
ارجاع به لغت برقع
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «برقع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برقع
لغات نزدیک برقع
- - برقراری
- - برقراری تماس با دیگران برای کسب خبر
- - برقع
- - برقلمبیدن
- - برقلیدگی