امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برلیان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

(گوهرشناسی) الماس تمام‌تراش‌خورده

فونتیک فارسی

bereliyaan
اسم
brilliant, diamond

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- نمایشگاهی از برلیان‌های کمیاب

- an exhibit of rare diamonds

- با حلقه‌ای خیره‌کننده از جنس برلیان از او خواستگاری کرد.

- He proposed to her with a stunning diamond ring.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برلیان

  1. مترادف:
    صفت
  1. مترادف:
    الماس‌تراش‌خورده الماس خوش‌تراش الماس شفاف
  1. مترادف:
    براق درخشان درخشنده شفاف

ارجاع به لغت برلیان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برلیان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برلیان

لغات نزدیک برلیان

پیشنهاد بهبود معانی