امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بغل کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

در آغوش گرفتن

فونتیک فارسی

baghal kardan
فعل متعدی
to hug, to embrace, to nestle, to cuddle, to unfold, to hold (or take) in one's arms, to embosom, to bosom, to carry in the arms

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- بعد از ماه‌ها ندیدن دوستش او را محکم بغل کرد.

- She hugged her best friend tightly after not seeing her for months.

- او دوست‌دخترش را قبل از رفتن به فرودگاه بغل کرد.

- He hugged his girlfriend before leaving for the airport.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بغل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بغل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بغل کردن

لغات نزدیک بغل کردن

پیشنهاد بهبود معانی