امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بی مایه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

bimaaye
fundless, indigent, having no yeast (or leaven), [fig.] havinga superficial knowledge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی مایه

  1. مترادف:
    بی‌سرمایه مفلس خرمن‌سوخته بی‌پول بینوا بی‌چیز
    متضاد:
    سرمایه‌دار پرمایه

ارجاع به لغت بی مایه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی مایه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی مایه

لغات نزدیک بی مایه

پیشنهاد بهبود معانی