با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تاریخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

موقع، زمان

فونتیک فارسی

taarikh
اسم
era, date, time, term

- تاریخ روز شکرگزاری سال به سال عوض می‌شود.

- Thanksgiving is a movable holiday.

- تاریخ سفر خود را یک هفته جلو انداخت.

- He advanced the date of his trip by one week.
سرگذشت، سابقه

فونتیک فارسی

taarikh
اسم
history, chronicle, annals

- دوران پهلوانی در تاریخ یونان

- the epic period in Greek history

- او از تاریخ برای پیش‌بینی آینده استفاده کرد.

- He used history as a crystal ball to see into the future.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاریخ

ارجاع به لغت تاریخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاریخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاریخ

لغات نزدیک تاریخ

پیشنهاد بهبود معانی