امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاریخی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وابسته به تاریخ

فونتیک فارسی

taarikhi
صفت
historic, historical, period, chronological, classical

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- رمان‌های تاریخی گذشته را زنده می‌کند.

- Historical novels make the past come alive.

- او واقعیات تاریخی را پس و پیش ذکر کرده است.

- He has recorded historical events anachronistically.

- ملاقات تاریخی آن دو رهبر

- the historic meeting of the two leaders
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاریخی

  1. مترادف:
    قدیمی کهن باستانی
  1. مترادف:
    مربوط به تاریخ
  1. مترادف:
    مهم بااهمیت
  1. مترادف:
    به یاد ماندنی فراموش‌ناشدنی خاطره‌انگیز
  1. مترادف:
    تاریخ‌نگار تاریخ‌نویس مورخ
  1. مترادف:
    تاریخ‌دان

ارجاع به لغت تاریخی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاریخی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاریخی

لغات نزدیک تاریخی

پیشنهاد بهبود معانی