امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاسیس کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
constitute, establish, father, found

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاسیس کردن

  1. مترادف:
    احداث کردن دایر کردن
  1. مترادف:
    ایجاد کردن به وجودآوردن
  1. مترادف:
    بنیاد کردن پی افکندن پایه‌گذاری کردن پی‌ریزی کردن

ارجاع به لغت تاسیس کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاسیس کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاسیس کردن

لغات نزدیک تاسیس کردن

پیشنهاد بهبود معانی