امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تبلیغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آگهی، اشاعه، ترویج، پروپاگاندا

فونتیک فارسی

tabligh
اسم
advertisement, propaganda, promotion, publicity, plug, advertising, exposure, agitation, build up, propagation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- با تبلیغ مردم را راغب به خرید می‌کنند.

- Through advertising, they convince people to buy.

- تبلیغ بازرگانی وسیله‌ای برای افزایش فروش است.

- Commercial advertising is a device for stimulating sales.

- ما اثر تبلیغات آن‌ها را با تبلیغ متقابل خنثی کردیم.

- We neutralized the effects of their propaganda with counter-propaganda.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تبلیغ

  1. مترادف:
    آگهی ابلاغ اشاعه پروپاگاند ترویج
  1. مترادف:
    ابلاغ کردن رسانیدن
  1. مترادف:
    اشاعه دادن ترویج کردن

ارجاع به لغت تبلیغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تبلیغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تبلیغ

لغات نزدیک تبلیغ

پیشنهاد بهبود معانی