امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تخمدان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محل تولید و قرارگیری تخم گیاهان و جانداران

فونتیک فارسی

tokhmdaan
اسم
جانورشناسی کالبدشناسی گیاه‌شناسی ovary, ovarium, gonad

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- تخمدان یک اندام تناسلی حیاتی در بدن زنان است.

- The ovary is a vital reproductive organ in the female body.

- او در چرخه‌ی قاعدگی‌اش در تخمدان چپش درد داشت.

- She experienced pain in her left ovary during her menstrual cycle.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تخمدان

  1. مترادف:
    بون پوگان رحم زهدان

ارجاع به لغت تخمدان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تخمدان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تخمدان

لغات نزدیک تخمدان

پیشنهاد بهبود معانی