با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ترافیک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عبور و مرور

فونتیک فارسی

teraafik
اسم
traffic, traffic jam, traffic congestion

- کارشناس ایمنی ترافیک

- an expert in traffic safety

- در جهت مخالف ترافیک راندن

- to drive against the traffic

- ماشین‌هایی که در ترافیک گیر کرده‌اند

- Cars that are hung up in traffic
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ترافیک

ارجاع به لغت ترافیک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترافیک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ترافیک

لغات نزدیک ترافیک

پیشنهاد بهبود معانی