با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تشکیلات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تشکیل‌ها

فونتیک فارسی

tashkilaat
اسم جمع
formations, establishments, incorporations, organizations, originations

- تشکیلات سیاسی

- political establishments

- دولت محلی روی حمایت از تشکیلات کوچک تجاری در این منطقه کار می‌کند.

- The local government is working to support small business establishments in the area.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تشکیلات

ارجاع به لغت تشکیلات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشکیلات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تشکیلات

لغات نزدیک تشکیلات

پیشنهاد بهبود معانی