با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تعارف کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خوشامد گفتن

فونتیک فارسی

ta'aarof kardan
فعل لازم
to use compliments, to stand on ceremony, to show courtesy

- به ما تعارف کرد که شب بمانیم.

- he asked us to stay overnight

- تعارف نمی‌کنم

- I won't stand on ceremony
پیشنهاد خوردن دادن

فونتیک فارسی

ta'aarof kardan
فعل لازم
to offer, to make a present of, to serve, to put forward

- به ما میلک شیک تعارف کرد

- he served us milkshake

- به ما پلو تعارف کرد

- she served us Polo
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تعارف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعارف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعارف کردن

لغات نزدیک تعارف کردن

پیشنهاد بهبود معانی