امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تعجیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عجله، شتاب

فونتیک فارسی

ta'jil
اسم
haste, hurry, precipitation, hastening, dispatch, quickening, scurry, acceleration, rush, impetuosity, hurriedness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- تعجیل موجب خسارت است.

- Haste makes waste.

- علت تعجیل تو چیست؟

- Why are you in such a hurry?

- تعجیل او برای رسیدن به قطار باعث شد کیف پولش را در خانه فراموش کند.

- Her hurriedness to catch the train caused her to forget her wallet at home.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعجیل

ارجاع به لغت تعجیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعجیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعجیل

لغات نزدیک تعجیل

پیشنهاد بهبود معانی