امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تعلل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

ta'allol
making excuses, procrastination

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعلل

  1. مترادف:
    اهمال بهانه‌جویی بهانه‌تراشی تاخیر تکاهل درنگ سستی طفره کوتاهی مسامحه
  1. مترادف:
    بهانه آوردن بهانه کردن بهانه تراشی کردن بهانه جستن
  1. مترادف:
    درنگ کردن طفره رفتن

ارجاع به لغت تعلل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعلل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعلل

لغات نزدیک تعلل

پیشنهاد بهبود معانی