با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    تقدیر به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    سرنوشت

    فونتیک فارسی

    taghdir
    اسم
    destiny, fate, predestination, dispensation, foreordination, fortune

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    - او باور داشت که تقدیرش در کمک کردن به دیگران است.

    - She believed that her destiny lay in helping others.

    - بسیاری از افراد باور دارند اعمال ما تقدیرهایمان را شکل می‌دهد.

    - Many believe that our actions shape our own destinies.
    قدردانی، سپاسگزاری

    فونتیک فارسی

    taghdir
    اسم
    appreciation, praise, commendation, honoring

    - این هدیه نشانه‌ای از تقدیر ما از خدمات شما است.

    - This gift is a token of our appreciation for your services.

    - شجاعت او موجب تقدیر شخص نخست وزیر از او شد.

    - Her courage caused the personal commendation of the Prime Minister.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تقدیر

    1. سرنوشت، قدر، قضا، مشیت الهی، مقدر ≠ تفویض

    ارجاع به لغت تقدیر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تقدیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تقدیر

    لغات نزدیک تقدیر

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی