امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تنظیم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

tanzim
putting in order, regulating

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تنظیم

  1. مترادف:
    انتظام ترتیب تنسیق مرتب‌سازی نظم نظم‌دهی
    متضاد:
    نابسامان کردن
  1. مترادف:
    مرتب کردن منظم کردن سروسامان دادن

ارجاع به لغت تنظیم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تنظیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تنظیم

لغات نزدیک تنظیم

پیشنهاد بهبود معانی