تنفر به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
نفرت، انزجار، بیزاری
فونتیک فارسی
tanaffor
اسم
aversion, dislike, hatred, odium, disgust, hate, antipathy, rancor, repugnance, detestation, loathing, abhorrence, abomination
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- تنفر او تبدیل به محبت شد.
- Her hatred changed to affection.
- او با تنفر به ما نگاه کرد.
- She looked at us with hatred.
مترادف و متضاد تنفر
-
مترادف:اشمئزاز انزجار بیزاری دل‌زدگی نفرتمتضاد:میل گرایش
ارجاع به لغت تنفر
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تنفر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تنفر
لغات نزدیک تنفر
- - تنفخ
- - تنفخ ریه
- - تنفر
- - تنفر آمیز
- - تنفر از ازدواج