با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

جنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آشوب، پرخاش، پیکار

فونتیک فارسی

jang
اسم
war, conflict, fighting, fight, battle

- سرنوشت جنگ فقط به تصمیمات یک نفر بستگی داشت.

- The war's destiny hinged on the decisions of only one man.

- جنگ همه‌جانبه

- all-out war

- اختلافات آن‌ها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد.

- Their conflicts escalated and ended up in a destructive war.
برنامه‌ی شاد

فونتیک فارسی

jong
اسم
variety show

- جنگ کودکان

- Children's Variety Show

- میزبان این جنگ کیست؟

- Who is the host of the variety show?
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جنگ

ارجاع به لغت جنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جنگ

لغات نزدیک جنگ

پیشنهاد بهبود معانی