با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

جنگجو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جنگاور، رزمنده

فونتیک فارسی

jangjoo
اسم صفت
warlike, martial, warrior, belligerent, combatant, combative, fighter, fighting, man-of-arms

- دختر رویای جنگجو شدن و جنگیدن برای مردمش را در سر داشت.

- The young girl dreamed of becoming a warrior and fighting for her people.

- مرد جوان جنگجوی ماهری بود که از زمان بچگی هنرهای رزمی مختلف را آموزش دیده بود.

- The young man was a skilled fighter, having trained in various martial arts since he was a child.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جنگجو

ارجاع به لغت جنگجو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جنگجو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جنگجو

لغات نزدیک جنگجو

پیشنهاد بهبود معانی