با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

جوان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انسان برنا و نورسته

فونتیک فارسی

javaan
اسم صفت
young, young woman, young man, youthful, junior, youngster, juvenile, youth, youngling

- اکثر مردمی که حضور داشتند، جوان بودند.

- Most of the people in attendance were young.

- این جوان دوراندیش نیست.

- This youth is shortsighted.

- جوان که بودم اشتهایم زیاد بود.

- When I was young, I had a big appetite.
عامیانه spring chicken
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جوان

ارجاع به لغت جوان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جوان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جوان

پیشنهاد بهبود معانی