با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

حجم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مقداری از فضا که جسم آن را اشغال می‌کند

فونتیک فارسی

hajm
اسم
volume, bulk, mass, size, dimension

- حجم کاری که باید انجام می‌شد او را هراسان کرد.

- He was daunted by the volume of work to be done.

- حجم صادرات

- the volume of exports
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حجم

ارجاع به لغت حجم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حجم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حجم

لغات نزدیک حجم

پیشنهاد بهبود معانی