امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

hagh[gh]
right, title, fee, duty, moral obligation, truth, God, just, true, legitimate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حق

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    سزاواری شایس
  1. مترادف:
    آفریدگار الله باریتعالی پروردگار خدا
  1. مترادف:
    حقیقت راستی صدق واقع
  1. مترادف:
    درست راست روا واقعی
  1. مترادف:
    انصاف عدل قسط منصفت داد
  1. مترادف:
    عادلانه
  1. مترادف:
    سزا نصیب
    متضاد:
    خطا ناحق

ارجاع به لغت حق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حق

لغات نزدیک حق

پیشنهاد بهبود معانی