امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حقوق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

حق‌ها

فونتیک فارسی

hoghoogh
اسم
rights, privileges, prerogatives

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- حقوق هر انسان

- the rights of each individual

- حقوق قانونی هر شهروند

- the legal rights of every citizen
دستمزد، کارانه

فونتیک فارسی

hoghoogh
اسم
salary, stipend, pay, emolument

- حقوق ماهیانه‌ای را که به او پیشنهاد کردند، قبول نکرد.

- She pooh-poohed the salary they offered her.

- حقوق او جوابگوی کلیه‌ی نیازهای آن‌ها نبود.

- His salary did not answer all their needs.

- حقوق او کافی نبود.

- His salary was not adequate.

- مبلغ دقیق حقوق شما

- the exact amount of your salary
علم حقوق

فونتیک فارسی

hoghoogh
اسم
law, nomology, legal code, corpus juris, jurisprudence, jus

- رئیس دانشکده‌ی حقوق

- the head of the law faculty

- هر وکیل دادگستری مبانی علم حقوق را می‌داند.

- Every lawyer knows the alphabet of law.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حقوق

  1. مترادف:
    ادرار راتبه رستاد شهریه ماهانه مستمری مشاهره مقرری مواجب وظیفه
  1. مترادف:
    تکالیف وظایف
  1. مترادف:
    بهره‌ها
  1. مترادف:
    حق‌ها
  1. مترادف:
    مجموعه قوانین

ارجاع به لغت حقوق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حقوق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حقوق

لغات نزدیک حقوق

پیشنهاد بهبود معانی