امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حل شدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
to be dissolved or melted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حل شدن

  1. مترادف:
    برطرف شدن از بین رفتن منتفی شدن رفع شدن (مشکل)
  1. مترادف:
    به راه حل رسیدن راه حل یافتن به جواب‌رسیدن
  1. مترادف:
    گشودن گشادن
  1. مترادف:
    محلول شدن
  1. مترادف:
    مستحیل گشتن

ارجاع به لغت حل شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حل شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حل شدن

لغات نزدیک حل شدن

پیشنهاد بهبود معانی