امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حلال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مشروع، مجاز

فونتیک فارسی

halaal
اسم
permitted, religiously permissible, lawful, legitimate, legal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- مسلمانان و یهودیان گوشت خوک را حلال نمی‌دانند.

- Moslems and Jews do not consider pork clean.

- مشروبات الکلی در اسلام حلال نیستند

- alcoholic drinks are not religiously permissible in Islam
وشایشگر، واگشا

فونتیک فارسی

hallaal
اسم
solvent, dissolver

- الکل حلال خوبی است.

- Alcohol is a good solvent.

- مایعات حلال

- solvent liquids

- حلال آمفوتری

- amphoteric solvent

- حلال استخراج‌کننده

- extraction solvent

- حلال اسیدی

- acid solvent

- حلال امتزاج‌ناپذیر

- immiscible solvent

- حلال بی‌پروتون

- protic solvent

- حلال‌پوشی

- solvation

- حلال پوشیده

- solvated

- حلال‌پوشی نسبی

- relative solvation

- حلال دو خصلتی

- amphoteric solvent

- حلال غیرآبی

- nonaqueous solvent

- حلال کافت

- solvolysis

- حلال ناقطبی

- non polar solvent
نمونه‌جمله‌های بیشتر
کسی که مسئله یا مشکلی را حل می‌کند

فونتیک فارسی

hallaal
اسم
solver, trouble-shooter, remover, disposer, one who solves (a problem, etc.)

- پول آن‌طور که تو فکر می‌کنی حلال مشکلات نیست!

- Money is not the panacea that you think!

- حلال مشکلات

- problem solver
قانون یهود
kosher
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حلال

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    حرام
  1. مترادف:
    جایز روا شایست مباح مجاز مشروع
  1. مترادف:
    حل‌کننده
  1. مترادف:
    گره‌گشا گشاینده

ارجاع به لغت حلال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حلال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حلال

لغات نزدیک حلال

پیشنهاد بهبود معانی