خاص به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
برگزیده، ویژه، انحصاری، مخصوص
فونتیک فارسی
khaas[s]
صفت
special, particular, private, specific, peculiar, especial, certain, select, typical, given, distinctive, different, memorable, intended, express, specified
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- خیال‌پردازی‌های خاص او در دنیای سیاست امروزی جایی ندارد.
- His kind of idealism has no place in modern politics.
- ما هر یک از محصولات خود را متناسب با نیازهای خاص شرکت شما تنظیم می‌کنیم.
- We tailor any of our products to your company's specific needs.
- موضوعی که از اهمیت خاص برخوردار است
- a matter of peculiar importance
مترادف و متضاد خاص
-
مترادف:اختصاصی مختص مخصوص ویژهمتضاد:عام
ارجاع به لغت خاص
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «خاص» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خاص