با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خرد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عقل، فراست، ادراک

فونتیک فارسی

kherad
اسم
wisdom, intellect, rationality, common sense, brainpower, reason, sagacity, sense, mind, understanding

- خرد انسان را از جانوران متمایز می‌کند.

- The intellect separates humans from animals.

- گوهرهایی از خرد

- pearls of wisdom

- خداوند به انسان خرد عطا کرده است.

- God has endowed mankind with reason.
صغیر، کوچک

فونتیک فارسی

khord
صفت
small, little, minute, odd, tiny, midget, miniature, trivial, micro-, diminutive, petty, scrubby, broken, minuscule, potty

- تاجری خرد

- a small merchant

- پول خرد

- small change
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرد

ارجاع به لغت خرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرد

لغات نزدیک خرد

پیشنهاد بهبود معانی