امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خروشیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

khorooshidan
to shout, to roar, to clamour

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خروشیدن

  1. مترادف:
    بانگ‌برآوردن خروش برآوردن فریاد کردن بانگ‌زدن فریاد زدن داد زدن داد کشیدن نعره زدن
  1. مترادف:
    زاری کردن ضجه کشیدن به‌فغان‌آمدن
  1. مترادف:
    خروشان شدن
  1. مترادف:
    به‌تلاطم‌آمدن متلاطم شدن

ارجاع به لغت خروشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خروشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خروشیدن

لغات نزدیک خروشیدن

پیشنهاد بهبود معانی