با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خرید کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خریدن وسیه‌ای

فونتیک فارسی

kharid kardan
فعل لازم
to make a purchase, to purchase, to buy, to trade, to shop, to deal, to market, to transact

- او به‌عنوان یک شخص خوش‌گذران روزهایش را با خرید کردن سپری می‌کرد.

- As a butterfly, she spent her days shopping.

- از کجا می‌توانم بلیط خرید کنم؟

- Where can I buy a ticket?
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خرید کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرید کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرید کردن

پیشنهاد بهبود معانی