با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خسیس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کنس، بخیل، تنگ‌نظر

فونتیک فارسی

khasis
صفت
miserly, closefisted, tightfisted, mean, miser, mingy, parsimonious, illiberal, tightwad, tight, niggard, stingy

- انگلیسی‌ها اسکاتلندی‌ها را خسیس می‌دانند.

- The English accuse the Scottish of being stingy.

- از خسیس با منقاش هم نمی‌شود پول در کشید.

- You can't pry money out of a miser.

- وقتی باید از پول خودش را خرج کند، خیلی خسیس است.

- When it comes to spending his own money he is very tight.
عامیانه cheap, tight, cheapskate, tightwad
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خسیس

ارجاع به لغت خسیس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خسیس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خسیس

لغات نزدیک خسیس

پیشنهاد بهبود معانی