تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- (نوشته) خط زدن، خط کشیدن روی
- خط ناصاف
- او کتاب درسی را خوانده و با دقت زیر مطالب مهم خط کشیده بود.
- خط فارسی زیباست
- خط انگلیسی با خط عربی خیلی فرق دارد
- آگهی به خط درشت و خوانا نوشته شده بود.
- خط کج و کوله
- خط مسابقهی دو
- خط آهن
- دو خط اتوبوس
- خطوط کشتیرانی
- پیرو خط شیخ
- خط اخلاقی
- خط دوم
- خطوط این صفحه بسیار مهم هستند
- شیر یا خط؟
- بیا شیر یا خط کنیم تا معلوم شود کی باید پول شام را بدهد.
- خطی دراز
- خط بستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خط» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خط