امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

khal
half-witted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
عامیانه bats, cracked, crackpot, daffy, balmy, cuckoo, kook, kookie, kooky, loco, loony, nut case, nuts, nutty, scatty, screwy, wacky, bananas, batty, bonkers, barmy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خل

ارجاع به لغت خل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خل

لغات نزدیک خل

پیشنهاد بهبود معانی