امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خلل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

khe(a)lal
disorder, injury, harm

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خلل

  1. مترادف:
    رخنه شکاف خله منفذ
  1. مترادف:
    نقص نقصان کاستی
  1. مترادف:
    آشفتگی اختلال تباهی عیب فساد وهن
  1. مترادف:
    آسیب گزند
  1. مترادف:
    تفرق فاصله
  1. مترادف:
    منفذها منافذ سوراخ‌ها

ارجاع به لغت خلل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خلل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خلل

لغات نزدیک خلل

پیشنهاد بهبود معانی