امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خمش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

khamosh
angle, bend, bias, bight, bow, buckle, decline, deflection, leaning, loop, sway

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
ریاضی curvature
فیزیک diffraction
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خمش

  1. مترادف:
    تاب چم

ارجاع به لغت خمش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خمش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خمش

لغات نزدیک خمش

پیشنهاد بهبود معانی