با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خوابیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

khaabidan
to sleep, to lie down, to run down, to stop, to brood, to sit, to subside, to be settled, to come to a standstill
عامیانه doss
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوابیدن

ارجاع به لغت خوابیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوابیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوابیدن

پیشنهاد بهبود معانی